من دیگه بچه نیستم!
امروز صبح کودک 5/2 سالهام وارد حمام شد و در وان نشست. وقتی رفتم تا درجه آب را برایش تنظیم کنم مرتب تکرار میکرد: «خودم خودم». به او گفتم نه مامان خطر دارد. ممکن است خودت را بسوزانی، تو هنوز کوچولویی اما او با جیغ و فریاد
ترجمه: سمیه مقصودعلی
کودکان از چند سالگی به استقلال فکر میکنند
امروز صبح کودک 5/2 سالهام وارد حمام شد و در وان نشست. وقتی رفتم تا درجه آب را برایش تنظیم کنم مرتب تکرار میکرد: «خودم خودم». به او گفتم نه مامان خطر دارد. ممکن است خودت را بسوزانی، تو هنوز کوچولویی اما او با جیغ و فریاد دوست داشت تمام کارها را خودش انجام دهد. روانشناسان میگویند 2 تا 3 سالگی سنی است که کودکان دوست دارند قدرت را به دست بگیرند. احساس میکنند حالا که میتوانند راه بروند، حرف بزنند و اختیار ادرارشان را دارند، دیگر بچه نیستند و دوست دارند از محدودیتها بگذرند. سوالی که مطرح میشود این است که در مقابل این رفتار کودکان بهتر است چگونه عمل کنیم.روانشناسان میگویند به عبارتی میتوان گفت این سن اولین دوره «نوجوانی» کودکان است و آنها به صورت مرتب در برابر خواستههای مادر «نه» میگویند و دوست دارند به تنهایی بدون حضور والدین کارهایشان را انجام دهند.
خودم، خودم!
انجام کارها به تنهایی در 3-2 سالگی کار آسانی نیست. فاصله زیادی بین میل به استقلال و تواناییهای واقعی یک کودک در این سن وجود دارد و همین موضوع میتواند در نهایت باعث گوشهگیری و افسردگی آنها شود. بهترین راهحل این است که مادر تا جای ممکن کودکش را به «تنها انجام دادن امور» تشویق کند. این اقدام برای هیچ مادری ساده نیست و باید خویشتندار بود. مسلما مشاهده این وضعیت که او همه جا را کثیف میکند تا لقمهای غذا بخورد یا ساعتها وقت تلف میکند تا لباسی بپوشد، خستهکننده است، با این حال باید به کودک فرصت داد تا تواناییهایش را آزمایش کند. وقتی برای کودکی با این توصیه که «تو هنوز کوچکی» انجام همه امور ممنوع شود، او درونگرا و افسرده میشود. به کودک باید فرصت داد تا آموختن را از یک جایی شروع کند.به کودک فرصت بدهید
در این سن لازم است کمی نسبت به کثیفی خانه و نظم و ترتیب وسایل بیتوجه شوید. هر مادری میداند فرزندش چه کارهایی میتواند انجام دهد و چه قدرتها و تواناییهایی دارد. بهتر است به کودک فرصت تجربه تواناییهای جدید داده شود. هر بار نیز بهتر است او را تشویق کنید تا خودی نشان دهد.مراقب باشید
نکته بسیار قابلتوجه اینکه نباید به کودک اجازه کارهایی بدهید که امنیت او یا سایرین را به خطر میاندازد. کودک در این سن درکی از خطر ندارد. به همین دلیل لازم است در برخی شرایط مثلا هنگام ردشدن از خیابان وقتی دستش را به شما نمیدهد، به آرامی اما جدی تکرار کنید «تو هنوز برای انجام این کار کوچک هستی و انجامش برای تو خطرناک است.» با این جمله، افق دید جدیدی برایش باز می کنید. مثلا بگویید «تو هم خیلی زود میتوانی مثل مامان و بابا این کار را انجام دهی.» البته در برخی شرایط کمی اعتماد و البته آموزش لازم است. این والدین هستند که با توجه به پیشرفتهای فرزندشان میتوانند هرازگاهی قوانین را تغییر و اجازه کارهای جدید را به فرزندانشان بدهند. در این شرایط به کودکتان بگویید: «حالا به اندازهای بزرگ شدهای که این کار را به تنهایی انجام دهی. از فردا اجازه انجام تنهایی این کار را داری.» مادر از پرحرفی دختر 5/2 سالهاش گلهمند است و میگوید فرزندش بعد از بیدار شدن از خواب مرتب در حال حرف زدن با عروسکهایش است و یک لحظه ساکت نمیشود. گاهی باورمان نمیشود که تا چند ماه پیش او اصلا صحبت نمیکرده و ناگهان به حرف آمده... روانشناسان میگویند کودکان 2 تا 3 سال علاقه چندانی به گفتوگو با اطرافیان ندارند و ترجیح میدهند با خود و عروسکهایشان صحبت کنند. درواقع زبان برای آنها ابزاری برای برقراری ارتباط و شناخت دنیای پیرامون است. وقتی کودک پا به 2 سالگی میگذارد، وابستگیاش به بزرگترها کمتر میشود و سعی میکند از تواناییهای جدیدی که به دست آورده، مانند راه رفتن و حرف زدن به نحو احسن استفاده کند.دوره ضروری
شاید حرف زدنهای مکرر کودک با خود برای والدین خستهکننده باشد اما این دوره، برای کودک در به دست آوردن هویت بسیار مهم است. در همین دوران است که کودک بهتدریج نامگذاریها را میآموزد و سعی میکند هر یک از دوستان، والدین، مادر و پدربزرگ و اقوام را به اسم صدا کند. بردن نام این افراد وقتی آنها را میبیند، یا عکسشان را مشاهده میکند، برایش جالب است. درحقیقت با این کار میخواهد نشان دهد حضور در جمع آشنایان برایش مهم است. بازی با کلمات هم او را جذب میکند و دوست دارد مرتب کلمهای جدید بیاموزد. کودکان از کلماتی که آموختهاند با فرمولهای خاص خود جمله میسازند و آن را تحویل اطرافیان میدهند. گاهی تلفظ 2 کلمه را با هم ترکیب میکنند و کلمهای جدید میسازند که شاید درست نباشد اما مفهوم را میرساند و شنیدن آن برای والدین جذاب است. در این شرایط والدین باید بدون آنکه کودک دچار مشکل شود، او را با شکل واقعی کلمه آشنا کنند. این دوره بهترین زمان برای افزایش دایره لغات کودکان است.همراه او باشید
هرچه دایره لغات فرزند شما گستردهتر شود، خواندن را سریعتر خواهدآموخت. سعی کنید در این سن در کنار کلمات، جملهبندی را هم به فرزندتان آموزش دهید. استفاده از جملههای صحیح، گوش کودک را عادت میدهد تا کلمات و جملهها را درست ادا کند.مراقب پرحرفیها باشید
کنجکاوی برای آموختن کلمات جدید و پرحرفی در حد معمول برای کودک خوب است اما گاهی کودک دچار پرحرفیهای غیرمعمول میشود. پرحرفی غیرمعمول یعنی چه؟ اگر فرزند شما مرتب یک جمله را تکرار میکند، مثلا 15 بار در راه میپرسد «کجا میرویم؟»، ممکن است دچار مشکلاتی نظیر اضطراب روانی باشد بنابراین هرگز مسخرهاش نکنید یا با لحنی خشن نگویید: «100 بار که گفتم کجا میرویم!» زیرا شاید منظور کودک از بیان یک جمله، شنیدن جوابهای دیگر باشد. در این شرایط مشاوره با روانپزشک کودک میتواند مفید باشد. راهکار دیگر، خواندن کتاب برای کودک است. به این ترتیب بهتدریج متوجه میشوید که چه چیزی ذهن او را درگیر کرده است؛ تاریکی، کابوسهایشبانه، طلاق والدین یا... در ضمن با خواندن کتاب و بسط دایره لغات به کودک کمک میکنید اضطرابش را بشناسد و آن را ادا کند.منبع : هفته نامه سلامت
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}